۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

اهانت آشکار مخبر دانشگاه تبریز در مورد سخن رانی در دانشگاه تبریز :
در دعوتی که از اینجانب ( جعفر سرخی ) توسط یکی از دانشجویان دانشگاه تبریز به عمل آمد تا در مورد شاهنامه به مناسبت بزرگداشت مقام فردوسی گفتگویی با دانشجویان در تالار دانشگاه تبریز داشته باشم ، بنده قبول کردم و قرار بر آن شد که با آقای دکتر فیض الهی وحید در مورد فردوسی و شاهنامه سخنرانی نماییم . وقتی وارد دانشگاه شدم دیدم پلاکارتهایی که بر در و دیوار دانشگاه تبریز زده اند نشان از مباحثه دارد به این عنوان که دانشجویان سوالاتی در باره ی شاهنامه و فردوسی خواهند پرسید و بنده یا آقای دکتر فیض الهی وحید جواب خواهیم گفت .در دعوت نامه چنین مسله ای ذکر نشده بود !وقتی وارد تالار سخنرانی شدم تالار پر بود از دانشجویانی که مشتاق شنیدن بودند . اما در شروع جلسه جناب آقای دکتر فیض الهی وحید شروع به توهین نمودند و مسایل منفی در باره ی شاهنامه و فردوسی ابراز کردند که متاسفانه این بدگویی ایشان در مورد شاهنامه و فردوسی که نظر شخصی ایشان بود با کف زدن های تعدادی از دانشجویان همراه شد و چون بنده با دلایل خود شاهنامه پاسخ می دادم مورد تشویق عده ای دیگر قرار می گرفتم و هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که احتمال درگیری بین موافقین و مخالفین شاهنامه را در تالار دانشگاه تبریز احساس کردم و از آن جایی که به اذان ظهر نزدیک بودیم آن را بهانه کرده و خواستار این شدم که جلسه بعد از ادای نماز ادامه خواهد یافت و بدین وسیله جلسه را ترک کرده و از ادامه ی آن جلو گیری کردم .
متاسفانه بعدا در یکی از سابت ها متوجه شدم که ضمن توهین به مقام فردوسی جریان را چنان وانمود کرده اند که گویا بنده به قصد خراب کردن شخصیت فردوسی مخصوصا چنین کرده ام در جواب به آن دسته از دانشجویان عرض می کنم :
1 = کاملا معلوم بود که یک عده این جلسه را بهانه کرده بودند تا مانند سال گذشته ایجاد درد سر کنند . و این ها آن چه که برایشان مهم نبود شاهنامه بود و فردوسی.
2 = جناب آقای دکتر فیض الهی وحید هر چه می گفتند نظرات شخصی ایشان بود و ارتباطی به شاهنامه نداشت .
3 = نوشته بودند که آنچه را که جناب دکتر می گفتند بنده عرض می کردم در شاهنامه وجود ندارد ! هنوزهم می گویم و فقط به یک مورد از آن اشاره می کنم و بقیه را می گذترم به عهده ی وجدان خود دانشجویان معترض و جناب دکتر :
آقای دکتر فرمودند که فردوسی زن ستیز بوده و این بیت را مثال آوردند :
زن و ازدها هر دو در خاک به جهان پاک از این هر دو ناپاک به ...( تشویق عده ای از حضار )
بنده عرض کردم این بیت در شاهنامه وجود ندارد و نویسنده با لهن کاملا بی ادبی توهین کرده و این سخن بنده را دال بر بی سوادی بنده و .... دانسته بودند خدمت ایشان عرض می کنم :
جناب آقای دکتر فیض الهی وحید :این بیت با توجه به ابیات قبل از آن و بعد از آن مربوط است به داستان سیاوش و دقیقا از همان نسخه ای می نویسم که شما به آن اشاره کرده اید . شما که ادعا می کنید بارها شاهنامه را مطالعه فرموده اید خود بیت می گوید فردوسی صفت نیست و اما در شاهنامه چاپ مسکو بیت 480 در داستان سیاووش و گذر او از آتش آمده است :
چو این داستان سربه سر بشنوی به آید تو را گر بدین نگروی
نهادند بر دشت هیزم دو کوه جهانی نظاره شده هم گروه...
شما و عده ای مانند شما ( آقای تقی زاده ی تبریزی در کتاب گلبانگ حماسه صفحه ی 260 ) آن بیت را بین این دوبیت یا بعد از آن آورده اند که به هیچ وجه وجود ندارد و جناب آقای دکتر جلال خالقی مطلق که تمام شاهنامه های موجود را با هم مقایسه کرده و در عرض سی و پنج سال بهترین نمونه ی شاهنامه را به چاپ رسانده اند ، در شاهنامه ایشان و نمونه های مقایسه شده هم وجود ندارد و وقتی بیتی وجود ندارد چنین اهانتی به شاهنامه و یا فردوسی دون شان یک دکتر جامعه است حالا می گوییم دانشجو جوان است و کم تجربه ! شما که می دانید چرا آقای دکتر ؟ اگر وجود دارد آن را در همین سایت معرفی کنید .با آدرس دقیق کتاب .
بقیه ی مطالب گفته شده نیز در شاهنامه وجود ندارد و مطالبی است بافته ی ذهن دشمنان شاهنامه .
4 = اگر کسی در مورد مسئله ای می نویسد باید نام و مشخصات خود را نیز بنویسد ؛ این نویسنده ی محترم چون می دانسته ناحق است از نوشتن نام خود نیز کوتاهی کرده است .که ما را با او کاری نیست جوان است و جویای نام آمده است .
با تشکر جعفر سرخی دبیر انجمن ادبی فردوسی تبریز

۱ نظر:

  1. با سلام
    براي ما فارس ها خوب نيست از فردوسي تقدير كنيم به دلايل ذيل :
    1- فردوسي از زن تنفر داشته است .بر خلاف پيامبر اكرم كه مي‌فرمايد : بهشت زير پاي مادران است فردوسي گويد :زن و ا‍ژدها هردو در خاك به - جهان پاك زين هردوناپاك به - چو زن را سايي سگان را ستاي - كه يك سگ به از صد زن پارساي.
    همچنين فردوسي از تمام ملل غير فارس متنفر بوده و به نظر مي رسد عليرغم اينكه در برهه‌اي از زندگي اش به مذهب روي آورده است در برهه‌اي ديگر به ن‍ژادپرستي گرايش داشته از جمله اينكه در مورد ترك‌ها گفته است :كه آن ترك بد طينت و ريمن است.
    همچنين به عرب‌ها گفته است:
    عرب را به جايي رسيده است كار- كه برد يماني كند آرزو - تفو بر تو اي چرخ گردون تفو.
    يعني تنوع و عدالت خداوند را در مورد ملل جهان زير سئوال برده است .
    حالا ما چرا بايد در ميان عرب‌ها و ترك‌هاي ايران براي فردوسي سالگرد تشكيل دهيم .مگر چه فايده اي دارد؟آنها كتاب جامع‌التواريخ را نيز كه تقريبا همزمان با شاهنامه فردوسي نوشته شده مطالعه مي كنند و مي فهمند كه اقوام ديگر ايراني نيز همانند ما فارس ها داراي تاريخ عظيم هستند.

    پاسخحذف