غزلی از جعفر سرخی
===========
جــــــان شـیرینم از آن بــاده پرست آمده است
که مــــــی تلخ دگـر بـــاره به دست آمده است
ساغـــرو ساقی و این بـــاده ی افتاده زجوش
هـــم چو صیدی است که امروز به شست آمده است
گر چــه زاهد سخن از توبه ی ما گفت ولـــی
در خــط توبه و این شیشه شکست آمــــــده است
از قیامت کــــه به پــــــا قامت تو کرد به ناز
فتنـــــه هـــا بر سر ارباب نشـست آمده است
ساقـــــــی امروز در میکده بگشای که شیخ
خجـــل از گفته ی خود روز الست آمده است
تا نهد پیش قدح سر چو صراحی (سرخی )
ســــــر پیری به در میکده مست آمده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر