پاسخ به نامه ی ناشناس :
دوست عزیز خانم یا آقای ...
آن چه که در نامه ی شما منعکس شده است به سه قسمت تقسیم می کنم و هر کدام را جداگانه جواب می دهم و قبل از جواب به نامه ی شما لازم به تذکر است که حکیم فردوسی توسی و نه هر شاعر گذشته و حال احتیاجی به دفاع ندارند آن هم از طرف تعدادی معدود ی مانند من و دوستان دیگر و به زبان ساده تر نام جلسه ی ادبی ما فردوسی است همان طور که هزاران جلسه ی ادبی در سراسر جهان به نام های دیگر موجود است مانند حافظ - فضولی - شهریار - سعدی - خیام - بابک و...
بنابراین صرفا نام جلسه دلیل جانبداری از فرد یا افرادی نیست . چنان که امروز ما پس از پایان شاهنامه دیوان شهریار را شروع کرده ایم ولی نام جلسه همان است که بود .
اما پاسخ شما و این پاسخ ها هم برای روشن شدن واقعیت است نه دفاع از فردوسی که گفتم احتیاجی به دفاع من ندارند .
1= نوشته بودید که فردوسی زن ستیز است و این بیت را مثال آورده بودید : زن و اژدها هردو در خاک به ...
دوست عزیز کاش می نوشتید که این ابیات از کدام نسخه ی چاپی فردوسی برداشته اید چون بنده که تمام نسخ موجود شاهنامه را در اختیار دارم و دانشمند گرامی جناب آقای جلال خالقی مطلق تمامی نسخه ها را مطابقت داده و در بیست جلد منتشر کرده است و شما به مراجعه به آن و یا تمام نسخ موجود شاهنامه این چنین ابیاتی را در شاهنامه پیدا نخواهید کرد و اگر هست لطف بفرمایید و آن نسخه و چاپ و ناشر آن را به ما اطلاع دهید و خاطر جمع باشید که ما آن را به سمع و نظر دیگران در سراسر جهان خواهیم رساند . و اما آن چه که من می دانم و یک بار هم در این مورد به دوست گران قدر خود جناب آقای تقی زاده نویسنده ی محترم ( گلبانگ حماسه ) تذکر داده ام این است که ایشان در کتاب گلبانگ حماسه دقیقا این بیت شما را آورده است گلبانگ حماسه چاپ اول صفحه ی صفحه ی 260که در داستان سیاووش هنگامی که می خواهد برای اثبات بی گناهی خود از آتش بگذرد می خوانیم :
...چو این داستان سربه سر بشنوی/به آید ترا،گربه زن نگروی
به گیتی به جز پارسا زن مجوی / زن بد کنش خواری آرد به روی
زن و اژدها هر دو در خاک به /جهان پاک از این هر دو ناپاک به ...
شما و تمام دوستانی که چنین ابیاتی را مدرک زن ستیزی فردوسی قرار داده اند خواهشمندم به داستان سیاووش در شاهنامه مراجعه نمایند و اگر چنین بیتی ( زن و اژدها هر دو در خاک به ...) و دنباله ی آن را که مرقوم فرموده اید یافتید به بنده هم نشان دهید . و علاوه بر آن اگر گفته ی شما درست هم باشد که نیست فردوسی فقط در باره ی سودابه این زن هوس ران و فتنه انگیز این گونه سخن گفته و دقیقا هشتاد و هشت بار از بزرگی و منش و شخصیت زن سخن رفته است شما چرا این یک دانه را می بینید و آن هشتاد و هشت بار را نمی بینید که البته این یکبار هم وجود ندارد چنان که به عرض رساندم اگر یافتید به ما هم نشان دهید .
عزیز من این ابیات و نظایر آن فقط ساخته ی افرادی است که در صدد بدنام کردن فردوسی هستند و خود ابیات فریاد می زند که من فردوسی گونه نیستم .
2= نوشته بودید فردوسی عرب ستیز است این ابیات را مثال آورده اید و آن را توهین به پیامبر عظیم الشان اسلام دانسته اید ! و اشاره ای به نژاد پرستی او
زشیر شتر خوردن و سوسمار ...
خوب اولا جنابعالی معلوم است که مانند بقیه ی افرادی که فقط این چند بیت را دست آویز برای مبارزه با فردوسی قرار داده اند این ابیات را فقط حفظ کرده اید و شک دارم که خود بعد از مطالعه ی شاهنامه به این ابیات بر خورد کرده و ایجاد سوال برای شما کرده باشد . و دلیل آن این است که نوشته اید :
زشیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیده است کار
که برد یمانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
اولا دوست عزیز (برد یمانی ) کفن است که معمولا افرادی که به زیارت مخصوصا افرادی که به مکه ی معظمه مشرف می شوند برای خود می آورند که بعد از فوت با آن کفن دفن شوند و ان چه که فردوسی نوشته است این است ( که تاج کیانی کند آرزو) و ثانیا بار ها در مصاحبه ها و بحث ها و گفتار ها گفته ام که مسله ی اسلام و دین اسلام جدا از مسله ی اعراب است . ملت ایران ملت مسلمان و تابع دین اسلام هستند و مذهب شیعه دارند ( اکثرا) و دوست دار چهارده معصوم و منتظر قیام امام موعود هستند و این دلیل نمی شود که اگر کشوری مانند عراق که عرب است وقتی به ما حمله می کند ما دست و پای او را ببوسیم! خیر ما مسلمانیم چنان که فردوسی هم مسلمان بود و نامش ( ابوالقاسم ) . و بهترین نمونه ی آن در ابتدای جنگ تحمیلی همین بس که برادران و خواهران عرب ما در خوزستان نخستین کسانی بودند که در مقابل حمله ی ناجوانمردانه ی عراق ایستادند و و مطمئن باشید اگر مقاومت جوانمردانه ی آن عزیزان نبود امروز ما وضعیت دیگری داشتیم . بنا بر این یادمام باشد ما مسلمانیم و این هیچ ربطی به آن ندارد که اگر فردا به عنوان مثال عربستان سر زمین وحی خامی کرد و به ایران حمله کرد در جلویش گوسفند سر ببریم . خیر می ایستیم و آن معامله ای را با او می کنیم که با صدام کردیم .
3= نوشته بودید فردوسی به ترکان توهین کرده است و آن ابیات که مثلا ( که لعنت بر این هرمز ترک باد ...)
خوب اگر شما شاهنامه را مطالعه کرده بودید این سخن را مطمئنا نمی گفتید ! به دلیل این دلیل :
شاهنامه بر خلاف آن چه که گفته می شود نوشته ی فردوسی نیست بلکه فردوسی راوی آن است و این مسله ای است که برادران ترک ما یا مخالفین شاهنامه کم تر به آن توجه می کنند . دقت بفرمایید :
ما دونوع حماسه داریم حماسه ی طبیعی و حماسه ی مصنوعی .
حماسه ی طبیعی آن است که موضوعی در گذشته وجود داشته است و شخصی بعد از مدت ها آن را می نویسد و به صورت مکتوب در می آورد . مانند شاهنامه ی فردوسی . مانند حماسه ی بابک . مانند حماسه ی کوراوغلی و...
اما حماسه ی مصنوعی آن است که شخصی می نشیند و از خود داستانی را خلق می کند و به قولی خالق داستان خود است مانند : حسین کرد شبستری و ...
شاهنامه ی فردوسی که بهتر است بدانید که در سراسر شاهنامه شما به واژه ی شاهنامه برخورد نخواهید کرد و آن چه که فردوسی گفته است ( خردنامه - نامه ی باستان ) است که بنده در کتاب از آدم تا نوح به روایت شاهنامه در این باره توضیح داده ام ) بنا براین سال ها بعد از در گذشت فردوسی این نام را به شاهنامه داده اند . اما پاسخ سومین قسمت سوال شما که فردوسی با ترکان سر جنگ داشته است ، پاسخ این است که خواهش می کنم بدون تعصب ، بخوانید و قضاوت کنید :
ماخذ ما در این مسایل همیشه خود شاهنامه است یعنی سوال از شاهنامه را خود شاهنامه باید پاسخ دهد و لاغیر و شاهنامه می گوید که فریدون سر زمین پهناور خود را بین سه فرزندش ( ایرج - تور - سلم ) تقسیم کرد و تور اسم سرزمین خود را توران نامید و ایرج ایران نامید و سلم روم نامید . بعد ها بین این ایرج و دوبرادرش سلم و تور اختلاف افتاد و تور به کمک سلم ایرج را کشتند و سرش را یرای پدرشان فرستادند و بعدها فرزندان ایرج به خونخواهی ایرج برخواسته و سلم و تور را کشتند و این داستان ادامه دارد تا اینکه پادشاهی توران به افراسیاب یکی از نوادگان تور می رسد و پادشاهی ایران به کی کاووس . کی کاووس پادشاه ایران پادشاهی است بی عرضه و خود خواه که خرد از وجود او بیرون است و فرزندی دارد به نام سیاووش که بسیار جوان مرد و پروریده ی دست رستم و در حقیقت رستم آن را مانند فرزندش دوست دارد . و این سیاووش در جنگی که به توطئه کی کاووس به وجود آمده بر افراسیاب پیروز می شود و سیاووش بدون مشاورت با کی کاووس عهد نامه ای با افراسیاب می بندد و با اوصلح می کند و برای پایدار ماندن این عهد نامه حود صد تن از نزدیکان افراسیاب را گروگان نگه می دارد و چون پدرش کیکاووس از این قرار داد آکه می شود به سیاووش دستور می دهد آن صد نفر را بکشد و سرزمین توران را با خاک یکسان کند و سیاووش که جوانمرد است و نگهدارنده ی عهد و پیمان خود از این دستور سر باز می زند و آن صد گروگان را آزاد می کند و خود به تنهایی به افراسیاب پناهنده می شود و افراسیاب می خواهد که او را بکشد ولی در خواب می بیند که کشتن سیاووش باعث ویرانی مملکت او خواهد شد و از این نظر بسیار او را گرامی داشته و دختر خود فرنگیس را به او می دهد وسیاووش شهری به نام سیاووش گرد می سازد و همراه همسر خود در آن زندگی می کند ولی توطئه های برادر افراسیاب ( گرسیوز ) کار خود را می کند و بلاخره افراسیاب دستور قتل سیاووش را صادر می کند و خود گرسیوز است که او را می کشد و سرش را از بدن جدا می کند و این آغاز دوباره ی جنگ های بین ایرانیان و تورانیان به نام ( دوازده رخ است ) که ایرانیان به کمک رستم و در زمان پادشاهی کیخسرو فرزند سیاووش و نوه ی دختری افراسیاب شروع می شود و چه افرادی که از ایران و توران کشته نمی شوند و در این جنگ بلاخره افراسیاب به دست کیخسرو کشته می شود . همان طور که پیران به دست گیو کشته می شود و گرسیوز به دست فرامرز .
حال تو ای دوست نازنین قضاوت به عهده ی خودت اگر تو خودت جای کیخسرو بودی چه می کردی ؟ و اگر در حال حاظر به عنوان مثال کشور ترک زبانی به ما حمله کند و به سرزمین و ناموس این ملت تجاوز کند من و تو که ترکیم چه باید بکنیم ؟ گوسفند سر ببریم یا مبارزه کنیم ؟
و تازه این مربوط به کیخسرو و رستم و افراسیاب است و هیچ ربطی به فردوسی ندارد فردوسی اکثریت این داستان ها را از کتاب اوستا نوشته که از زرتشت پیامبر است و خود زردشت ترک بوده و از ناحیه ی چیچست ارومیه و اگر اهل مطالعه باتشید یکایک قهرمانان شاهنامه را در اوستای زرتشت قرن ها قبل از فردوسی می توانید بخوانید .
و در پایان من بار ها در خود آذربایجان آن سوی ارس ( باکو ) چاپ مکرر شاهنامه را شاهد بوده ام همان طور که شهریار را دوست دارند شاهنامه را هم دوست دارند .
متشکرم : جعفر سرخی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر