۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

شعر: جعفر سرخی

بانگ مستان
پر کند میخانه را هنگام شب
بانگ مستان پر کند میخانه را هنگام شب
شمع می سوزد پر پروانه را هنگام شب
نرگس مستانه ی جانان به ویرانه کشد
عاشق دلخسته ی دیوانه را هنگام شب
شور وشوق دیدن ساقی میان میکده
بوسه بارام می کند پیمانه را هنگام شب
دل منه بر مهر مهرویان که رسوا می کنند
ماه مجنون تر کند دیوانه را هنگام شب
گم کند چون طفل بازی گوش پیر باده نوش
از سر مستی ره کاشانه را هنگام شب
شب پی گلچیدن از باغ لب جانان مباش
باغبان بندد در گل خانه را هنگام شب
( سرخی ) از ورد شبانه بیش از این غافل مباش
یافتن سهل است صاحب خانه را هنگام شب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر