به مناسبت دادن لقب (خداوندگار جناس) به استاد پایگذار از طرف انجمن ادبی فردوسی تبریز توسط ( جعفر سرخی )سروده شده است .
---------------------------------
نصیر ای ابر مرد شعر جناس
زما بر تو بادا هزاران سپاس
نه من مستم از شعر افسونگرت
جهان مست ابیات سکر آورت
چه خوش گفت بامن به میخانه پیر
به وقت سحر گه که شب شد اسیر
چو می ناتوان گشت و غم شد دلیر
چو گوری که افتاده در چنگ شیر
شنو از خداوند شعر جناس
سخن های نازک چو شعر( نواس)
پس آن گه شکست آورد تیره غم
شود شوره زارت چو باغ ارم
اگر نه فلک ششدر آرد به طاس
جناسش ز ششدر بر آرد حواس
نصیرا تو را آن لقب ها رواست
سخن گفتن نغز از تو سزاست
کنون بشنو از من تو نامی دگر
کـــه احسنت گویند اهل نظر
به گفتار (ســرخی) و این انجمن
زاعــضای فردوسی خوش سخن
تو را نــــام دادم که شایسته است
به هستی تو را نیک بایسته است
(خداوندگــــــار جناس)ی نصیر
کـه جــغتائیان را بـــگیری اسیر
(نصیرا) انــوشه بزی هر زمان
لبت بوسه گیرو کفت مــی ستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر